کد مطلب:78062 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

حکمت 262











و روی انه ذكر عند عمر بن الخطاب فی ایامه حلی الكعبه و كثرته، فقال قوم: «لو اخذته فجهزت به جیوش المسلمین كان اعظم للاجر و ما تصنع الكعبه بالحلی؟ فهم عمر

[صفحه 1291]

بذلك و سال عنه امیرالمومنین علیه السلام، فقال علیه السلام:

«ان القرآن انزل علی النبی، صلی الله علیه و آله و الاموال اربعه: اموال المسلمین، فقسمها بین الورثه فی الفرائض و الفی ء، فقسمه علی مستحقیه و الخمس، فوضعه الله حیث وضعه و الصدقات، فجعلها الله حیث جعلها. و كان حلی الكعبه فیها یومئذ، فتركه الله علی حاله و لم یتركه نسیانا و لم یخف عنه مكانا، فاقره حیث اقره الله و رسوله.»

فقال عمر: لولاك لافتضحنا و ترك الحلی بحاله.» یعنی و روایت شده است كه مذكور شد در نزد عمر پسر خطاب در ایام خلافتش زیورهای كعبه و بسیاری آن، پس گفتند جمعی كه اگر برداری آنها را، پس آماده كنی به آن سپاه مسلمانان را، باشد اجر او بزرگتر و چه كار می كند كعبه با زیور. پس قصد كرد عمر به برداشتن آن و سوال كرد از آن امیر مومنان علیه السلام را، پس گفت علیه السلام كه:

به تحقیق كه قرآن نازل شد بر پیغمبر، صلی الله علیه و آله و حال آنكه مالها چهار قسم بودند: یك قسم مالهای مسلمانان بود، پس قسمت كرد آنها را در میان ورثه ی مسلمانان در فریضه های ایشان، یعنی در رسدهای قرار داد قرآنی و یك قسم غنیمت دار الحرب بود، پس تقسیم كرد آن را بر مستحقین آن و یك قسم خمس بود، پس گذاشت خدا آن را در جایی كه گذاشت و یك قسم زكات بود، پس قرار داد آن را خدا در جایی كه قرار داد. و بود زیور كعبه در كعبه در آن روز، پس واگذاشت آن را خدا بر حال خود و وانگذاشت آن را از روی فراموشی و پنهان نبود از او مكان او، پس ثابت بدار آن را در جایی كه ثابت داشته است خدا و رسول خدا.

پس گفت عمر كه اگر نبودی تو هر آینه ما رسوا می شدیم و واگذاشت زیور كعبه را به حال خود.


صفحه 1291.